کمتر کسی است که دنیای رنگارنگ انیمیشنهای کوتاه را دنبال کند و رابرت روبل، انیمیشن ساز تازه کار اما صاحب سبک آلمانی، را نشناسد. لوبل در سال ۲۰۱۳ با انتشار انیمیشن فارغ التحصیلی خود یعنیWind (باد)، توانست نام خود را در بین اهالی فن این صنعت مطرح کند و بیش از ده جایزهی بین المللی معتبر را از جمله اثر منتخب از جشنوارههای بزرگی همچون Annecy ،ITFS Stuttgart ،OIAF ،Anima Mundi ،LIAF و GIRAF را کسب کند. بعد از انتشار Wind به مدت پنج سال خبری از لوبل نشد تا اینکه در سال گذشته او اقدام به ساخت دو اثر کوتاه کرد.
1-Link
2- Island (جزیره)
Link توانست ادامه دهندهی موفقیتهای رابرت لوبل در عرصهی انیمیشن سازی باشد و برای او سه جایزه در جشنوارههای Filmfest Dresden ،Ann Arbor Film Festival و فستیوال انیمیشن برلین و بیش از سی عنوان اثر منتخب به ارمغان آورد.
شرح داستان link
در سرزمینی با کوههای عجیب که درختان به سرعت رشد میکنند، دو شخص سر از زمین بیرون میآورند که از طریق موهایشان بهم وصلاند. این اتصال در ابتدا بسیار کوتاه است ولی رفته رفته با رشد موها، این دو شخص فرصت آن را پیدا میکنند که تا حدودی از یکدیگر فاصله بگیرند و به راه خود بروند. یکی از این دو شخص با دیدن پرندهای تصمیم میگیرد آن را دنبال کند و همچون پرندگان پرواز کند و در سوی دیگر، فرد دیگر به میوههایی علاقه نشان میدهد که صدایی مثل زنگولهها از خود تولید میکنند. در این میان اتصال بین این دو شخص، باعث میشود که این دو نتوانند آزادانه به دنبال کردن علایق خود بپردازند و همین مسئله باعث شروع شدن جدالی بین آنها میشود.
رابرت روبل دربارهی ساخت انیمیشن کوتاه Link و ایدههای اولیهی داستان آن میگوید:
اول از همه، من بعد از ساخت Wind موفق به کسب مقداری بودجه از طریق یک حامی مالی شدم. من باید حتما این کمک مالی را در دو سال خرج میکردم، پس این مسئله باعث شد که زمان زیادی را صرف فکر کردن دربارهی آثاری که میخواستم بسازم بکنم. نهایتا تصمیم گرفتم دو فیلم کوتاه بسازم؛ یکی کمی بلند و مفهومی و دیگری کوتاه، سریع و ساده. Link به اثر بلندتر تبدیل شد. ایدهی اولیهی این انیمیشن وقتی به ذهنم رسید که برای تولد مادرم پیش خانوادهام رفته بودم. من به همراه پدر بزرگ و مادر بزرگم بر روی میز شام نشسته بودم و حقیقتا هیچ چیزی برای گفتن به یکدیگر نداشتیم. ما یک خانوادهایم اما تفاوتهایی اساسی با یکدیگر داریم. به شخصه حداقل سالی یک بار مجبورم با اعضای خانواده و فامیل دورهم جمع شویم اما حقیقت آن است که در این جمع هیچکس به درستی دیگری را نمیشناسد. همین مسئله باعث شد که درمورد ارتباطهای خانوادگی به فکر بیافتم؛ تو هیچوقت آنطور که باید نمیتوانی از دل کسی از اعضای خانواده یا خویشاوندان خود خبردار شوی و هر کس در پی اهداف و علایق خود بسویی میرود و شخصیت مستقل خویش را شکل میدهد، اما در این بین اگر اتفاقی برای هر یک از آنها بیوفتد، همه سریعا خبردار خواهند شد.
به جز خانواده من درمورد دوستان دوران مدرسهام که هنوز هم در همان شهر محل زندگیام در دوران کودکی ست داشتند نیز فکر کردم. امروزه وقتی به دیدن بعضی از آنها میروم، میبینم که همهی آنها برای خود زندگی دست و پا کردهاند و خانه و بچه دارند. من شروع کردم به فکر کردن راجع به نکات مثبت و منفی این راه و روشهای مختلف زندگی کردن؛ از طرفی من هنوز احساس میکنم که در این میان کماکان ارتباطی وجود دارد و درسوی دیگر، احساس میکنم که حالا من برای آنها یک غریبهی تمام عیار هستم. شاید ما واقعا ارتباطی که با یکدیگر داشتیم را از دست دادهایم.
فیلم و انیمیشن انیمیشن ,کوتاه ,link ,آنها ,باعث ,یکدیگر ,مسئله باعث ,احساس میکنم ,اعضای خانواده ,انیمیشن کوتاه ,همین مسئله منبع
درباره این سایت